سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

یکی را از ملوک، مرضی هایل(1) بود که اعادت ذکر آن ناکردن اولا (2). طایفه‌ی حکمای یونان متفق شدند که مرین درد را دوایی نیست، مگر زَهره‌ی آدمی به چندین صفت موصوف (3). بفرمود طلب کردن. دهقان پسری یافتند بر آن صورت(4) که حکیمان گفته بودند. پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمت بی‌کران خشنود گردانیدند(5) و قاضی فتوا داد که خون یکی از رعیت ریختن سلامت پادشه را روا باشد(6). جلاد قصد کرد(7). پسر، سر سوی آسمان برآورد و تبسم کرد. مَلِک پرسیدش که در این حالت چه جای خندیدن است‌؟ گفت: ناز فرزندان بر پدر و مادران باشد و دعوی پیش قاضی برند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علت حطام دنیا (8) مرا به خون در سپردند و قاضی به کشتن فتوا دهد و سلطان، مصالح خویش اندر هلاک من همی بیند؛ به جز خدای عز و جل، پناهی نمی‌بینم.

 

پیش که برآورم ز دست‌ات فریاد؟           هم پیش تو از دست تو گر خواهم داد(9)

 

سلطان را دل ازین سخن به هم برآمد و آب در دیده بگردانید (10) و گفت: هلاک من اولاتر(11) است از خون بی‌گناهی ریختن . سر و چشم‌اش ببوسید و در کنار گرفت و نعمت بی‌اندازه بخشید و آزاد کرد و گویند هم در آن هفته شفا یافت.

 

هم‌چون‌آن  در فکر آن بیت‌ام  که گفت          پیل‌بانى بر لب دریاى نیل

زیر پای‌ات گر بدانى حال مور          هم‌چو حال توست زیر پاى پیل (12)

 

 

توضیحات:

 

(1) هایل: ترس‌ناک و خوف‌آور، حافظ گوید: «شب تاریک و بیم موج و گردابی چون‌این هایل   کجا دانند حال ما، سبک‌باران ساحل‌ها؟»

(2) اعادت ذکر آن ناکردن اولا: به‌تر آن باشد که سخنی از آن به زبان نیاید

(3) یونانیان در طب و سایر علوم، سرآمده بوده‌اند، چون‌آن‌که مولانا در دفتر اول مثنوی معنوی، گوید: «ای دوای نخوت و ناموس ما    ای تو افلاطون و جالینوس ما» * معنی عبارت: جمله‌ی اطبای یونانی معتقد بودند که دوای درد پادشاه، زهره‌ی (زهره به فتح اول، کیسه‌ای پرآب که بر جگر انسان و دیگر جان‌داران، مجاور است) آدمی‌ست با چند ویژه‌گی خاص

(4) بر آن صورت: بر هم‌آن شکل و خاصیت (که اطبا گفته بودند)

(5) خشنود گردانید: راضی و خوش‌دل کرد

(6) معنی جمله: قاضی حکم داد که قربانی کردن یکی از مردمان، برای تن‌درستی و سلامت پادشاه، خالی از اشکال است

(7) جلاد قصد کرد: میرغضب و مامور اجرای حکم، آهنگ هلاک پسرک بی‌نوا آغازید

(8) حطام: (به ضم اول) اندک مال دنیا که فنا پذیرد و آن‌را بقا نباشد

(9) معنی بیت: داد از پادشاهان طلب ‌کنند و چون پادشاه بیداد کند، داد بیداد را کدام گوش نیوش کند؟

(10) آب در دیده بگردانید: اشک به چشم آورد

(11) اولاتر: سزاوارتر

(12) معنی قطعه: آن بیتی را که فیل‌بانی بر کناره‌ی رود نیل زمزمه می‌کرد از خاطر نمی‌برم که: اگر خواهی حال مورچه‌ی بی‌نوا را که زیر پا مالی، دانی، خود را انگار کن زیر پای فیل





طبقه بندی: حکایت های آموزنده
نوشته شده در تاریخ جمعه 87 تیر 21 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.